مکان:اتاق مخصوص پسرا
حدود دو ساعت دیگه نوبتشون میشد
درحال اماده شدن بودن...خیلی استرس داشتن...برای اولین بارشون بود ک جلوی آدم های معروف و سرشناش اجرا داشتن...واقعا استرس گرفته بودن
وی و جیمینو جی هوپ استرس داشتن ولی خودشونو ب بیخیالی میزدن و طبق معمول در حال مسخره کردن بچه ها بودن
نام جون هم داشت وضیفه ی لیدریشو انجام میداد ینی داشت کارای اجرارو انجام میداد
کوکی و جین هم داشتن تمرین میکردن
و شوگا هم مث همیشه روی مبل دراز کشیده بود و چشاش بسته بود
وی داشت ادا در میاورد و عکس میگرفتن و میخندیدن...وی ی لحظه ب کوکی و جین نگاه کردو گفت:اینارو نیگا خخخ این قد تمرین کردین خسته نشدین؟؟؟
کوکی:ب تو چ آخه؟؟؟وسط اجرا میبینیم کی اشتباهی میره(تو یکی از اجراهاشون وی یکی از حرکتو اشتباه میره...بدبختانه...)
وی:بمیری...اه...حالا ی بار اشتباه کردماااا....بیشور
کوکی:همون ی بار باعث میشه ارمیا نا امید بشن(چ ب فکر ارمیاس)
وی:اونایی ک مارو دوس دارن برای ی دونه اشتباه ب ما ناامید نمیشن
جی هوپ:یاااااااااا بس کنید دیگه....
نام جون:ی روز نشده شما دو تا ب جون هم نیوفتید.....پشید بیایین تمرینکنیم...وی درست حرکت میریااااااا
جیمین:من میرم بیرون ی لحظه
نام جون باش بروووو
وی با صدای بلند گفت:وای خدا حالا ی اشتبا کردما...هی شما هم بگید...اه
نام جون:صداتو برای من بلند نکنااااااا...بچه پرووووووووو
جی هوپ و جین داشت از خنده میترکید
نام جون:بسه دیگه چرا این قد میخندید؟؟؟؟قرص خنده خوردید؟؟؟!!!والا
جی هوپ:عجبا..........ب خندیدن آدمم کار دارن...اه
جین:لیدر سخت گیر همینه دیگه
نام جون:ای خدا چرا منو بین ی مشت خل انداختی اخه؟؟...
وی:حتما خودتم خلی دیگه
وقتی وی اینو گفت اتاقشون منفجر شد از خنده
نام جون با صدای لرزون و خنده گفت:وی بمیری...اه..پاشید بیایین چن تا گروه دیگه بخونن نوبت ما میشه
وی:حدودا چن تا؟؟؟
نام جون:الان جو گرفتتاااا
وی:اره خیلی انگار احساس میکنم قراره یکیو ک خیلی دوسش دارمو ببینم
نام جون:اره حتما اونم وقتی دیدت می پره میاد بغلت بعد تو گوشت میگه عزیزم خیلی دوست دارم(این یتیکرو با احساس گفتم)
جی هوپ خندیدو گفت:وی هم ی بوس میزاره رو ل ب ش  خخخ
جیمین با سرعت در اتاقو باز کرد و با صدای بلند گفت:وااااااااااایی بچه هااااااااااااااااااااااااااااااا
وی:چته وحشی؟؟؟
جیمین:اشتبایی رفتم تو اتاق دختراااااااO.0
وی:چییییییییییییییییییییییییییی؟
جی هوپ:اشتباهی رفتی یا خودت رفتی؟
شوگا از جاش پرید گفت:چی دیدی؟؟؟؟
کوکی:خاک بر سرت
جیمین:ی لحظه فک کردم اتاق خودمونه درو محکم باز کردم بعد ی دفه دخترا جیغ کشیدن
نام جون:مطمعنی اشتباهی رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جیمین:اره بابا...آخه رو در اتاق نوشته بود bts
جی هوپ:واااا...اسم گروه ما بود؟؟؟O.0
نام جون:خاک تو سرتون...مگه نمیدونین ی گروه دیگه هم درست شده ب اسم bts???
وی:ینی چی؟؟؟واس چی اسم گروه مارو گذاشتن آخه....اسم دیگه ای یافت نکردن؟؟؟
نام جون:دیوونها اسم گروه ما هس bangtan boy,s  برای اونا  bangtan girl,s هس
وی:ok
جی هوپ:پس امروزم با اونا رقابت داریم؟؟؟
نام جون:اره...اونا طرف داراشون از ما بیش تره
وی:چییییییییییی؟اونا؟پ چرا ما ندیدیمشون؟؟؟
نام جون:چ میدونم...فقط میدونم طرف داراشون خیلی بیش تر از ماعه
جی هوپ:نه بابا...ما ازشون میبریم..اوندفه هم با گروهی ک از ما طرف داراشون بیش تر بودن بردیم...از اینام میبریم...چیزی نیس ک...امیدوار باشید
نام جون:من ک ترسی ندارم...امیدوارم ارمی ها کولاک کنن
وی:کارمون ب کجا رسیده ک با دخترا باید رقابت کنیم
نام جون:خوب حالا پاشید تمرین کنیم
وقتی شوگا اینو شنید دوباره روی مبل دراز کشیدو چشاشو بست
نام جون:با شماما...پتشید دیگه...شوگا الان وقت دراز کشیدن نیس
شوگا:من خوابم میاد
نام جون:ینی چی؟؟؟پاشو
جی هوپ:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ....پام درد میکنه
نام جون با حرص گفت:ینی چی؟؟؟
جی هوپ:هیچی بابا شوخی کردم(و خندید)
نام جون ی آه بلندی کشیدو گفت:چرا این قد منو حرص میدید آخه...اههههه کشتید منو
وی:خوب اصلا تو خوب...بچه ها پاشید دیگه...بدختو حرص ندید
همگی پاشدنو یکی آهنگ for you رو گذاشتن و شروع کردن ب رقصیدن

تاتیانا خیلی استرس گرفته بود تاحالا با همچین گروهی ک روز ب روز طرف داراشون زیاد میشد رقابت نداشتن
هر کسی تو حال خودشون بود
کارن داشت تمرینشونو از تو تبلتش نیگا میکرد
هیورین درحال تمرین کردن بود
ماریا روی مبل لم داده بود و چشاش بسته بود داشت ب اجراشونو وbts فک میکرد
ملودی هم داشت با گوشیش ور میرفت
آران هم رو زمین نشسته بود ب تمرین کردن هیورین نیگا میکرد
هیورین با صدای بلند گفت:چیه؟؟؟چرا منو نیگا میکنی؟؟!!!
آران:واااااا....چیه مگه....دارم پیشرفت کردن خوارمو میبینم
هیورین دستشو رو کمرش گذاشتو با جدیت گفت:الان مسخره کردی؟؟؟
آران خودشو ب اون راه زدو گفت:نمیدونم...شاید...
هیورین اعصبانی شدو گفت:یکی میخواد خودتو مسخره کنه....دختره ی پروووووووو
آران از رو زمین بلند شدو گفت:پرو کیه؟
هیورین:نمیدونم...شاید تو
آران:من؟؟؟
هیورین توجهی بهش نکردو  رفت ی آب معدنی برداشت  و شروع کرد ب خوردن اون
آران:من تورو میکشمت
 (شروع کردن ب دوییدن آران هی سعی میکرد هیورینو بگیره ولی هیورین نمیذاشت و سریع از دستش فرار میکرد و نزدیک در شدن تا این ک ی دفه در باز شد و محکم در ب سر آران بر خورد کرد و با صدای بلند داد زد)
آران:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ...چته روانی...تو کی هستی؟؟؟
همه با تعجب ب جیمین نیگا میکردن
جیمین مونده بود چی بگه و با تعجب داشت ب آران نیگا میکرد
آران:باتوعم...هوووووی
جیمین:عه...چیزه...
آران:چیه؟؟؟چی چیزه؟؟؟
جیمین:مگه این جا برای btsنیس؟
آران:چرا هس...
جیمین:خب این جا اتاق ماعه دیگه!!!
آران:عه...نه بابا...چ زود اتاق مارو هم صاحب میشه..هع
تاتیانا:یااااا...بسه
آران:چی چیو بسه؟؟؟خوب این واسه چی اومده تو اتاق ما؟؟؟
تاتیانا نزدیک در میشه و ب جیمین میگه:شما از گروهbts هستید؟؟؟
جیمین بعله
تاتیانا:اتاق شما بغلیه...اشتباهی اومدین
جیمین:اهان...مرسی
(و  برگشتو درو بست)
تاتیانا:نمیتونی ی کم بادب تر حرف بزنی؟
آران:نه...بیا ب من ادب یاد بده
تاتیانا:بیچاره اشتباه اومده دیگه...تو چرا اعصبانی میشی آخه؟
آران:واس چی اشتباه اومده؟تو اونو از کجا میشناختی؟
تاتیانا:امروز با گروه اونا رقابت داریما...حواست کجاس آخه؟
آران:عه...ب من چ اصلا...پسره ی پرو و برگشت و ی کم جلوتر رو زمین دراز کسید
هیورین:این چشه؟چرا امروز این قد اعصبانیه؟
تاتیانا با صدای بلند گفت:چه میدونم...اه(و رفت و رو صندلی نشس)
هیورین خیلی آروم گفت:اینم دیوونه شد
دنی:آران...بپر بیا
آران:تو منو کار داری من بیام اون وقت؟
دنی:میمیری بیایی؟
آران:آره
دنی:اصلا نیا
هیورین:تاتی نمیخوایی تمرین کنیم؟
تاتیانا:اگه بلند شن چرا ک نه!
هیورین با صدای بلند گفت:خانم ها و آقایان زود پاشید ی دوری تمرین کنیم
دنی:من خوابم میاد
هیورین:ینی چی؟پاشین...زود
دنی:اه...مسخره
هیورین:خودتون بلند میشید؟؟؟یا خودم بلندتون کنم؟
دنی:باشه بابا...اه(و از رو مبل بلند شد)
دنی:پاشید دیگه
کارن:اووووووووووووووف...اه
دنی:مرض..پاشو
و همگی پاشدن و یک نفر آهنگ need رو گذاشت و شروع کردن ب رقصیدن


اوووووووووووووووووووف
الان حدود دو روزه دارم این پارتو مینویسم