و اینک پارت 3



آقای جیمینو آوردن بیمارستان اگه میشناسید بیاد بیمارستان 
نامجون:باشه الان میاییم
کوکی:چی شده؟
نام جون:جیمینو بردن بیامارستان 
کوکی:چی؟بیمارستان؟جیمین؟
نام جون:اره بپر بریم
کوکی:بریم
از راهرو بیرون رفتنو سوار ماشین شدن و راه افتادن
کوکی خیلی استرس گرفته بود ی لحظه رفته بود تو فکر جیمین ک چی شده بعد با صدای بوق از فکر درومد نزدیک بود ک ماشین تصادف که ک جلوکی جلوی تصادف رو گرفت
***
وی در اتاق جی هوپو زد ولی در جواب چیزی نشنیدبعد درو باز کرد وارد اتاق شد جی هوپ روی صندلیه میزش نشسته بود
جی هوپ:وقتی جواب نمیدم ینی نیا تو
وی:حالا ک اومدم میخوایی چی کار کنی؟
جی هوپ:نوچ تو آدم نمیشی...
وی یه چشم قره ای ب جی هوپ رفتو گفت:پرووووو نشو
جی هوپ:بروبابا
وی:کره خر
جی هوپ:وی گمشو برو بیرون اه حوصله ی کل کل با تو یکیو ندارم
وی:عه؟؟؟؟هه...باید از خدات باشه با من کل کل کنی
جی هوپ:وی بخدا لهت میکنما...اه
وی:هه...برو عمتو له کن پسره ی پرو
جی هوپ:پسره ی خر الاغ چی کار داشتی؟
وی:چته؟چرا گریه میکردی؟؟؟
ج هوپ:هیچ..ب تو نیومده بدونی پسره ی پرووووووو
وی:دیوونه...کی خواس بدونه...والا
جی هوپ:پ برو گم شو...
وی:چون با ادب نمیحرفی نمیرم
وی روی تخت جی هوپ دراز کشید جی هوپ وقتی دید وی روی تختش داره حال میکنه گف:انگل مگه نمیگم رو تختم نخواب(جی هوپ رو وسایلاش حساسه دوس نداره کسی بهشون دس بزنه چ تمیزه خخخخ)
وی:خدایی اگه ی روز بخوایی پیش دوس دخترت ب خ و ا ب ی میخوایی چی کار کنی؟؟؟هیییی میخوایی بهش بگی پاشو؟؟پشیمون میشه ک....
جی هوپ:ب تو چ آخه؟؟؟اه